حاملان وحی

آموزش نوین قرآن

حاملان وحی

آموزش نوین قرآن

این وبلاگ جهت ذخیره آموزش های قرآنی که به شکل نوینی ارائه می گردد تهیه گردیده است .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

آیه دوم سوره مبارکه حمد

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الَعَالَمِینَ

بخش اول:
الْـــ : این بخش با همزه وصل آغازشده است وهمزه وصل فقط درابتدای کلام خوانده می شود.درپایان شیوه خواندن آیه اول سوره حمد گفتیم اگربخواهیم آیه اول ودوم را به هم وصل ڪنیم حرف میم کسره دار آخرآیه اول را به حرف لام سکون دار بعداز همزه وصل آیه دوم چسبانده ودریک بخش می خوانیم(مِ الْ = مِــلْ )یعنی درآنجا همزه وصل چون وسط کلام آمد خوانده نشد ونادیده گرفته شد.ولی دراینجا چون همزه وصل را اول کلام می خواهیم قراربدهیم باید حرکتی (ـــَـ  یا ــــِ  یا ـــــُ )به آن بدهیم زیرا که بعداز همزه وصل یاسکون می آید یاتشدید وحرف سکون دار یاحرف تشدید دار درصورتی خوانده می شوند که قبل از آنها حرکتی (ـــَـ  یا ــــِ  یا ـــــُ )باشد.
اینجا چون بعداز همزه وصل حرف لام آمده است(یابه عبارت علمی تر همزه وصل ابتدای حرف(الــ)آمده است به این همزه وصل که می خواهیم آن را ابتدای کلام قراربدهیم فتحه می دهیم.
پــس: (الْــ)را اینگونه می خوانیم: اَلْــ ، اَلْــ ، اَلْــ

نڪـــــــــــتہ :
هرگاه همزه وصل رابخواهیم ابتدای ڪلام قراربدهیم یعنی بخواهیم کلام خود را باآن آغازکنیم واز آن شروع به خواندن کنیم،دوحالت دارد:
حالت اول:بعداز همزه وصل حرف لام ساکن یاحرف لام بدون حرکت باشد:
 دراین صورت به همزه وصل فتحه می دهیم.(الْاَرْضُ = اَلْاَرْضُ)، ( الــنَّاسُ= اَلنَّاسُ)
حالت دوم :بعداز همزه وصل حرف لام ساکن یاحرف لام بدون حرکت وجود نداشت:
دراین صورت نگاه به حرف سوم کلمه(یاهمان حرف دوم بعداز همزه وصل) می کنیم :
اگرحرف سوم کلمه (یاهمان حرف دوم بعداز همزه وصل)فتحه یاکسره داشت به همزه وصل کسره می دهیم.(اعْلَمْ = اِعْلَمْ ،،حرف سوم این کلمه که "لـــ"هست فتحه داشت)
( اصْبِرْ = اِصْبِرْ ،، حرف سوم این کلمه که "بـــ"هست کسره داشت)
واگر حرف سوم کلمه (یاهمان حرف دوم بعداز همزه وصل) ضمه داشت به همزه وصل ضمه می دهیم.
( اقْتُلْ = اُقْتُل،،حرف سوم کلمه که "تــ"هست ضمه داشت)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش دوم:
حَـمـْ :حرف "ح"فتحه دارد وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
از طرفی این فتحه رانمی توانیم به تنهایی دریک بخش بخوانیم چون بعداز آن حرف سکون دار آمده است ومی دانیم :حرکتی که بعداز آن سکون یاتشدید بیاید به تنهایی دریک بخش خوانده نمی شود.
نڪــــــتہ:
اگرفتحه برسر یکی از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)بیاید ،درشت خوانده می شودمانندفتحه ای که فارسی زبانان اداء می کنند.
واگربرسربقیه حروف بیاید ،نازک اداء می گردد.

پـــــس:( حَـمـْ )را اینگونه می خوانیم: حَمْ ، حَمْ ، حَمْ
ــــــــــــــــــــــــ
بخش سوم:
ـــدُ :  حرف دال دراینجا ضمه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
نڪتـــــــــہ:صدای ضمه درعربی مانند:صدای ضمه درحرف "خـ"کلمه(خروس)است
ـــــــــــــــــــــــــــ
بخش چهارم وپنجم:
لِلَّـــ : حرف لام کسره دارد وچون این کسره پس از آن تشدید آمده است نمی توانیم آن رابه تنهایی دریک بخش بخوانیم   وحرف تشدید داربعداز حرف لام کسره دار در دو مرتبه باشدت خوانده می شود که مرتبه اول سکون داروباحرکت قبل ازخودش ومرتبه دوم باحرکتی که تشدید دارد.
وحرف لام تشدید دار همان حرف لام وسط کلمه جلاله "الله"است که همیشه فتحه کشیده دارد.
پس:( لِلَّـــ)اینگونه خوانده می شود:
لِلْـ ـ لَا  ،  لِلْـ ـ لَا ،  لِلْـ ـ لَا
نڪتــــــــــــــــہ مخصوص کلمه جلاله(الله): حرف لام وسط کلمه (الله) که همیشه تشدید وفتحه کشیده دارد اگرقبل از آن فتحه یاضمه بیاید ،غلیظ وپرحجم اداء می گردد واگرقبل از آن کسره بیاید ،رقیق وکم حجم اداء می گردد.
ــــــــــــــــــ
بخش ششم:
ـــهِ :
حرف هاء دراینجا کسره دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
نڪتـــــــــہ:صدای کسره درعربی مانند:صدای کسره درحرف "ژ"کلمه(ژیان)است.

بخش هفتم وهشتم:
رَبِّ الْــ : حرف راء فتحه دارد. این فتحه چون برسرحرف (ر)آمده است وحرف (ر)جزء هشت حرف(ص ،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)است پس این فتحه درشت اداء می گردد.
وچون این فتحه پس از آن تشدید آمده است نمی توانیم آن رابه تنهایی دریک بخش بخوانیم   وحرف تشدید داربعداز حرف لام کسره دار در دو مرتبه باشدت خوانده می شود که مرتبه اول سکون داروباحرکت قبل ازخودش ومرتبه دوم باحرکتی که تشدید دارد.
وچون فتحه روی حرف "ب"تشدید دار بعداز آن حرف دارای سکون آمده است پس فتحه روی حرف "ب"باسکون بعداز خودش دریک بخش خوانده می شود.
همزه وصل بین حرف "ب"تشدید دار وحرف "ل"سکون دار چون می خواهیم آن را وسط کلام قرار دهیم لذا آن را نادیده گرفته ونمی خوانیم.
پـــــــس:
(رَبِّ الْــ) را اینگونه می خوانیم:
رَبْـ ـ بِلْـ  ، رَبْـ ـ بِلْـ  ،  رَبْـ ـ بِلْـ
ــــــــــــ
بخش نهم:
ــعَا : حرف عین فتحه دارد اما این فتحه ،کوتاه نبایدخوانده شود زیرا که پس از آن حرف الف بدون حرکت آمده است.پس کشیده خوانده می شود یعنی دوبرابرفتحه کوتاه می کشیم.
نکته:
اگربعداز فتحه، الف بدون حرکت بیاید،فتحه دوبرابر کشیده می شود.
واگربعداز کسره ،یاء بدون حرکت بیاید، کسره دوبرابرکشیده می شود
واگربعداز ضمه،واو بدون حرکت بیاید،ضمه دوبرابرکشیده می شود.
ــــــــــــــــــــــــ
بخش دهم:
لَــ : حرف لام دراینجا فتحه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
نڪــــــتہ:
اگرفتحه برسر یکی از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)بیاید ،درشت خوانده می شودمانندفتحه ای که فارسی زبانان اداء می کنند.
واگربرسربقیه حروف بیاید ،نازک اداء می گردد.
ــــــــــــــــــــ
بخش یازدهم:
ــمِیـ : حرف میم کسره دارد اما این کسره ،کوتاه نبایدخوانده شود زیرا که پس از آن حرف یاء بدون حرکت آمده است.پس کشیده خوانده می شود یعنی دوبرابرکسره کوتاه می کشیم.
نکته:
اگربعداز فتحه، الف بدون حرکت بیاید،فتحه دوبرابر کشیده می شود.
واگربعداز کسره ،یاء بدون حرکت بیاید، کسره دوبرابرکشیده می شود
واگربعداز ضمه،واو بدون حرکت بیاید،ضمه دوبرابرکشیده می شود.
پــــــــــــــــــس: (ــمِیـ)را اینگونه می خوانیم:
مِی ، مِی ، مِی
ــــــــــــــــــــــــ
بخش دوازدهم:
ـــنَ : حرف  نون دراینجا فتحه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
نڪــــــتہ:
اگرفتحه برسر یکی از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)بیاید ،درشت خوانده می شودمانندفتحه ای که فارسی زبانان اداء می کنند.
واگربرسربقیه حروف بیاید ،نازک اداء می گردد.
ـــــــــــــــــــــــــــ
خواندن آخرآیه هنگام وقف:
اگربرسرکلمه ای خواستیم وقف کنیم یعنی بایستیم ،به حرف آخرکلمه نگاه می کنیم:
اگرحرف آخرکلمه:فتحه کوتاه یاکسره کوتاه یاضمه کوتاه یا تنوین کسره یاتنوین ضمه داشت ،درهنگام وقف حرف آخرآن کلمه را ساکن می کنیم.
واگر حرف آخرکلمه تنوین فتحه داشت هنگام وقف برآن کلمه تنوین فتحه تبدیل به فتحه کشیده می شود.
واگرحرف آخرآن کلمه ،فتحه کشیده یا کسره کشیده یاضمه کشیده داشت،هنگام وقف برآن کلمه هیچ تغییری ایجاد نمی شود.
دراینجا چون آخرکلمه فتحه کوتاه دارد،هنگام وقف فتحه کوتاه ساکن می شود.
پس هنگام وقف برآخرآیه دوم سوره حمد اینگونه می خوانیم: مِیــــنَ = مِیــــنْ
ـــــــــــــــــــــــ
درصورتی که بخواهیم آیه دوم وسوم سوره حمدرابه هم وصل کنیم وبه اصطلاح باهم بخوانیم:
فتحه آخرین حرف آیه به حرف راء  تشدید دار ابتدای آیه سوم سوره حمد وصل می شود.
وحرف تشدید دار ابتدای آیه سوم  در دو مرتبه باشدت خوانده می شود که مرتبه اول سکون داروباحرکت قبل ازخودش ومرتبه دوم باحرکتی که تشدید دارد.
وچون فتحه روی حرف "ر"تشدید دار بعداز آن حرف دارای سکون آمده است پس فتحه روی حرف "ر"باسکون بعداز خودش دریک بخش خوانده می شود.
همزه وصل بین حرف "ن"آخرآیه دوم وحرف "ر"تشدید دار ابتدای آیه سوم چون می خواهیم آن را وسط کلام قرار دهیم لذا آن را نادیده گرفته ونمی خوانیم.
پس :(ــــنَ الرَّحْـ)اینگونه خوانده می شود:
نَرْ ـ رَ حْـ ،  نَرْ ـ رَ حْـ ،  نَرْ ـ رَ حْـ                       



دریافت آیه دوم سوره مبارکه حمد

در اذامه مطلب موارد تجویدی وترجمه وتفسیر آیه دوم سوره مبارکه حمد رابخوانید.[۲۲:۰۵، ۱/۵/۲۰۱۷] ‪‪‎+‎٩‎٨‎ ‎٩‎١‎٦‎ ‎٩‎١‎٤‎ ‎٣‎٦‎٤‎٨‬‬: معناشناسی واژه «رب»www.hawzah.net
[۲۲:۰۶، ۱/۵/۲۰۱۷] ‪‪‎+‎٩‎٨‎ ‎٩‎١‎٦‎ ‎٩‎١‎٤‎ ‎٣‎٦‎٤‎٨‬‬: ترجمه مختصرومفید آیه دوم سوره مبارکه حمد:
الـ:همه
ـــــــــــــــــــــــ
حمد: حمد به معنای ستایش دربرابر عمل نیکوی اختیاری است ،(به خلاف مدح که به عمل ارادی و غیر ارادی تعلق می گیرد)و خداوند خبرداده است که او آنچه راآفریده به اجبار و قهر قاهری خلق نکرده است (هو الواحدالقهار)،بلکه هرچه آفریده با علم و اختیار خلق نموده و همانا هرچیز را به نیکوترین وجه ممکن و متصور برای آن آفریده است (الذی احسن کل شیئی خلقه )،پس هیچ مخلوقی نیست جزآنکه به واسطه انتساب به خدا نیکووحسن است و هیچ حسن وزیبایی نیست مگر آنکه مخلوق او و منسوب به اوست ، پس خداوند هم دربرابر اسماء زیبایش و هم دربرابر افعال جمیلش شایسته ستایش است ، و جنس حمد مخصوص خداست وهمه حمدازآن اوست
ــــــــــــــــــــــــــــــ
لِـــ : مخصوص ،برای
ــــــــــــــــــ
الله :اسم ذات خداوندمتعال که تمام اسامی وصفات خداوند دراین اسم جمع اند.
ــــــــــــــــــ
رب:این واژه در حقیقت یکی از مشکل ترین واژگانی است که هنوز معنای دقیقی برای آن ارائه نشده است (واژه جلاله «الله» نیز چنین است) و با توجه به بند اول؛ معنی این واژه در لغت و همچنین در قرآن مورد بررسی قرار می گیرد. چرا که بررسی های زبانی خود یکی از راه حل هاست.
ابن فارس سه معنابرای آن ذکرکرده:
1- کسى که چیزى را اصلاح مى کند و قیام بر آن دارد
2- کسى که ملازم و مقیم چیزى است
3- ضمیمه کردن دو چیز به یکدیگر

راغب اصفهانی می گوید:
 رب در اصل؛ تربیت است و آن سوق دادن چیزى به سوى کمال است.
کفعمی همین نظررادارد.
جهت مطالعه بیشتر معنای "رب"  به آدرس زیربروید
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/6439/7217/88694/%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D8%B1%D8%A8
العالمین: تمام جهانیان

جهت مطالعه بیشتر معنای این کلمه به آدرس ذیل بروید

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,9302?PHPSESSID=2a6af01eb9eb054c5fe15f189ef5a563                       
[۲۲:۰۹، ۱/۵/۲۰۱۷] ‪‪‎+‎٩‎٨‎ ‎٩‎١‎٦‎ ‎٩‎١‎٤‎ ‎٣‎٦‎٤‎٨‬‬: تفسیر امام حسن عسکری (ع) از آیه «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین» چنین است:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ‏»، یعنی این که خداوند، برخى از نعمت هایی را که به بندگانش ارزانى داشته، اجمالاً به آنها معرّفى کرده است؛ و این از آن رو است که بندگان به شناسائى همه آنان به صورت تفصیلی قادر نیستند؛ زیرا نعمت های او بیش از آن است که به شماره درآید و شناخته شود! از این جهت به آنان فرمود: بگوئید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ‏».[3]
در ادامه، آن حضرت در تفسیر و توضیح «رَبِّ الْعالَمِینَ»، به این نکات اشاره می فرماید:
1. پروردگار جهانیان، به همه مخلوقات روزی عطا می کند، آنان را در کنف حمایتش نگهدار است، بر آنها احاطه دارد، بر اساس مصلحتش همه را تدبیر می کند، و او، به بندگانش، حقیقتاً رأفت و رحمت دارد.[4]
2. روزى تمام مخلوقات، معلوم و تقسیم شده است. فرزند آدم، به هر روش و آئینی که می خواهد در دنیا رفتار نماید و در هر حال و موقعیّتى که باشد، روزى به او می رسد. بین بنى آدم و روزی او، پرده و مانعی است؛ در حالی که روزى، طالب و جویاى او است، تا آنجا که اگر کسی در طلب روزیش درنگى نماید، روزیش در جست و جوى او است؛ همچنان که مرگ و میر، به دنبال وِى است.[5]
3. شیعیان، خداوند را به جهت فضیلت و برتری که به آنان داد، سپاسگزار باشند.[6] در این راستا، خداوند متعال در خطاب به حضرت موسی (ع) فضیلت و برتری پیامبر اسلام (ص) بر دیگر پیامبران و نیز امّت پیامبر بر دیگر امّت ها را توصیف فرمود و در ندا به امّت پیامبر اکرم (ص) چنین می فرماید: اى امّت محمّد! یقین بدانید، قضا [و قدر] من بر شما، چنین است که رحمتم بر غضبم و عفو و بخششم بر عقابم پیش افتاده است! پس، پیش از این که مرا بخوانید، دعاى شما را پذیرفتم و پیش از این که از من بخواهید، به شما عطا کردم، اگر کسى از شما با گواهی به «لا إله الّا اللَّه وحده لا شریک له و أنّ محمّدا عبده و رسوله‏» به دیدار من بیاید، حال آن که در گفتارش صادق، و در کردارش، مُحِق باشد! [یعنی به آنچه می گوید و می داند، عمل کند] و گواهى دهد که، علىّ بن أبى طالب، برادر و وصىّ بعد از محمّد (ص) و ولىّ او است،[7] به اطاعت از وِی ملتزم باشد، همچون پیروى و طاعت محمّد، و گواهى دهد که اولیائش -برگزیدگان و پاکان روزگارند- بیان کننده شگفتی های آیات حق و دلائل حجت های الاهى و بعد از خدا و پیامبرش، أولیای پروردگار هستند، او را وارد بهشتم می سازم.[8]
4. پس، باید خدا را به جهت این همه نعمت حمد و ثناء نمود و گفت: «الحمد لله رب العالمین».[9]

[1]. برای آگاهی از بحث های سند این تفسیر ر.ک: علوی مهر، حسین، آشنایی با تاریخ تفسیر و مفسران، ص 191 – 198، نشر مرکزجهانى علوم اسلامى‏، قم، چاپ اول، 1384ش. 
[2]. ر.ک: مؤدب‏، سید رضا، روشهای تفسیر قرآن، ص 167 – 169، نشر اشراق، قم، چاپ اول، 1380ش.  
[3]. التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری (ع)، ص 30، نشر مدرسه امام مهدى‏ (عج)، قم، چاپ اول، 1409ق.‏
[4]. همان. 
[5]. همان، ص 31.
[6]. همان.
[7]. ضمیر «ولیّه» در عبارت «مَنْ لَقِیَنِی مِنْکُمْ بِشَهَادَةِ... أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَخُوهُ- وَ وَصِیُّهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ وَلِیُّه» به «مَن» بر می گردد نه «محمّد»؛ از این رو، معنای آن چنین است: امام علی (ع) ولیّ کسی است که گواهی به برادر و وصیّ بودن آن حضرت بعد از پیامبر اکرم (ص) داده است. 
[8]. همان، ص 33. 
[9]. همان.
//////////////////////////////////////////////////////////////////////////
////////////////////////////////////////////////////////////////////////
 تفسیر نور(قرائتی)


ترجمه       
سپاس و ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است.
نکته ها       
«ربّ» به کسى گفته مى‏شود که هم مالک وصاحب چیزى است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد.
خداوند هم صاحب حقیقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن. پس همه هستى حرکت تکاملى دارد و در مسیرى که خداوند معیّن کرده، هدایت مى‏شود.
علاوه بر سوره حمد، چهار سوره‏ى انعام، کهف، سبأ وفاطر نیز با جمله «الحمدللّه» آغاز گردیده، ولى فقط در سوره حمد بعد از آن «ربّ العالمین» آمده است.
مفهوم حمد، ترکیبى از مفهوم مدح و شکر است. انسان در برابر جمال و کمال و زیبایى، زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت واحسان دیگران، زبان به تشکّر مى‏گشاید. خداوند متعال به خاطر کمال و جمالش، شایسته‏ى ستایش وبه خاطر احسان‏ها و نعمت‏هایش، لایق شکرگزارى است.
«الحمدللّه»، بهترین نوع تشکّر از خداوند است. هر کس در هرجا، با هر زبانى، هرگونه ستایشى از هر کمال و زیبایى دارد، در حقیقت سرچشمه‏ى آن را ستایش مى‏کند. البتّه حمد خداوند منافاتى با سپاسگزارى از مخلوق ندارد، به شرط آنکه به امر خداوند و در خط و مسیر او باشد.
خداوند، پروردگار همه‏ى آفریده‏هاست. «و هو ربّ کلّ شى‏ء»(22) آنچه در آسمان‏ها و زمین و میان آنهاست، پروردگارشان اوست. «ربّ السّموات والارض و مابینهما»(23) حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «من الجمادات والحیوانات»؛ او پروردگار جاندار و بى‏جان است. «له الخلق والامر تبارک‏اللّه ربّ العالمین» هم آفرینش از اوست و هم اداره‏ى آن، و او مربى و پرورش دهنده‏ى همه است.(24)
مراد از «عالَمین» یا فقط انسان‏ها هستند، مانند آیه 70 سوره حجر که قوم لوط به حضرت لوط گفتند: «أوَ لم ننهک عن العالمین» آیا ما تو را از ملاقات با مردم نهى نکردیم؟ و یا مراد همه‏ى عوالم هستى است. «عالَم» به معناى مخلوقات و «عالَمین» به معناى تمام مخلوقات نیز استعمال شده است. از این آیه فهمیده مى‏شود که تمام هستى یک پروردگار دارد و آنچه در جاهلیت و در میان بعضى از ملّت‏ها اعتقاد داشتند که براى هر نوع از پدیده‏ها خدایى است و آن را مدبّر و ربّ النّوع آن مى‏پنداشتند، باطل است.
22) انعام، 164.
23) شعراء، 24.
24) تفسیر نورالثقلین.
پیام ها       
1- همه ستایش‏ها براى اوست. «الحمدللَّه»(25)
 2- خداوند در تربیت و رشد هستى اجبارى ندارد. زیرا حمد براى کارهاى غیر اجبارى است. «الحمدللَّه»
 3- همه هستى زیباست و تدبیر همه هستى نیکوست. زیرا حمد براى زیبایى و نیکویى است. «الحمدللَّه»
 4- دلیل ستایش ما، پروردگارى اوست. «الحمدللَّه ربّ العالمین»
 5 - رابطه‏ى خداوند با مخلوقات، رابطه‏ى دائمى و تنگاتنگ است. «ربّ العالمین» (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه مى‏کند و مى‏رود، ولى مربّى باید هر لحظه نظارت داشته باشد.)
 6- همه‏ى هستى، تحت تربیت خداوند یکتاست. «ربّ العالمین»
 7- امکان رشد و تربیت، در همه‏ى موجودات وجود دارد. «ربّ العالمین»
 8 - خداوند هم انسان‏ها را با راهنمایى انبیا تربیت مى‏کند، (تربیت تشریعى) و هم جمادات ونباتات وحیوانات را رشد وپرورش مى‏دهد. (تربیت تکوینى) «ربّ العالمین»
 9- مؤمنان در آغاز کتاب (قرآن) با نیایش به درگاه خداوند متعال، «الحمدللّه ربّ العالمین» مى‏گویند و در پایان کار در بهشت نیز، همان شعار را مى‏دهند که «آخر دعواهم أن الحمدللّه ربّ العالمین»(26)
25) الف ولام در «الحمد» به معناى تمام حمد و جنس ستایش است.
26) یونس، 10
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۱۶
خادم القرآن والعترة(ع-س)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی