حاملان وحی

آموزش نوین قرآن

حاملان وحی

آموزش نوین قرآن

این وبلاگ جهت ذخیره آموزش های قرآنی که به شکل نوینی ارائه می گردد تهیه گردیده است .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

آیه پنجم سوره مبارکه حـــــــمــد
إِیَّاکَ(فقط تورا) نَعْبُدُ(عبادت می کنیم-بندگی می کنیم) وَ(و) إِیَّاکَ(فقط تورا) نَسْتَعِینُ (به یاری می طلبیم)
ـــــــــــــــــــــــ
بخش اول ودوم:
إِیَّا : حرف همزه ،ڪسره دارد.کسره حرف همزه را نمی توانیم به تنهایی دریک بخش بخوانیم زیرا که بعداز آن حرف دارای تشدیدآمده است.
وحرف تشدیددار دو مرتبه و باشدت خوانده می شود. مرتبه اول سکون داروباحرکت قبل ازخودش(إِیْـ) ومرتبه دوم باحرکتی که تشدید دارد(یَا)
حرکتی که برتشدید آمده است فتحه ڪشـــیده است.زیراکه بعدازفتحه الف بدون علامت آمده است.پس این فتحه را دوبرابرفتحه کوتاه می کشیم.
پـــــــــــــــــــــس:(إِیَّا)اینگونه خوانده می شود:
إِیْـ ، یَا  -  إِیْـ ، یَا  - إِیْـ ، یَا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش سوم:
کَ :حرف کاف دراینجا فتحه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
نڪــــــتہ:
اگرفتحه برسر یکی از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)بیاید ،درشت خوانده می شودمانندفتحه ای که فارسی زبانان اداء می کنند.
واگرفتحه برسربقیه حروف بیاید ،نازک اداء می گردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش چهارم:
نَعْـ : حرف "نون"فتحه دارد وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
از طرفی این فتحه رانمی توانیم به تنهایی دریک بخش بخوانیم چون بعداز آن حرف سکون دار آمده است وبایدآن راباحرف سکون داربعدازخودش دریک بخش بخوانیم(نَعْـ) 
نڪـــــــتہ :حرکتی که بعداز آن سکون یاتشدید بیاید به تنهایی دریک بخش خوانده نمی شود.
نڪــــــتہ:
اگرفتحه برسر یکی از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)بیاید ،درشت خوانده می شودمانندفتحه ای که فارسی زبانان اداء می کنند.
واگربرسربقیه حروف بیاید ،نازک اداء می گردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش پنجم:
بُـ : حرف حرف باء دراینجا ضمه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
نڪتـــــــــــــہ:صدای ضمه در زبان عربی مانند صدای ضمه در حرف خاء کلمه "خروس"است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش ششم:
ــدُ : حرف حرف دال دراینجا ضمه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
نڪتـــــــــــــہ:صدای ضمه در زبان عربی مانند صدای ضمه در حرف خاء کلمه "خروس"است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
بخش هفتم:
وَ :حرف حرف واو دراینجا فتحه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
نڪــــــتہ:
اگرفتحه برسر یکی از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)بیاید ،درشت خوانده می شودمانندفتحه ای که فارسی زبانان اداء می کنند.
واگرفتحه برسربقیه حروف بیاید ،نازک اداء می گردد.
ـــــــــــــــــــــــ
بخش هشتم و نهم:
إِیَّا : حرف همزه ،ڪسره دارد.کسره حرف همزه را نمی توانیم به تنهایی دریک بخش بخوانیم زیرا که بعداز آن حرف دارای تشدیدآمده است.
وحرف تشدیددار دو مرتبه و باشدت خوانده می شود. مرتبه اول سکون داروباحرکت قبل ازخودش(إِیْـ) ومرتبه دوم باحرکتی که تشدید دارد(یَا)
حرکتی که برتشدید آمده است فتحه ڪشـــیده است.زیراکه بعدازفتحه الف بدون علامت آمده است.پس این فتحه را دوبرابرفتحه کوتاه می کشیم.
پـــــــــــــــــــــس:(إِیَّا)اینگونه خوانده می شود:
إِیْـ ، یَا  -  إِیْـ ، یَا  - إِیْـ ، یَا
ــــــــــــــــــــــ
بخش دهم:
کَ :حرف حرف کاف دراینجا فتحه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
نڪــــــتہ:
اگرفتحه برسر یکی از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)بیاید ،درشت خوانده می شودمانندفتحه ای که فارسی زبانان اداء می کنند.
واگرفتحه برسربقیه حروف بیاید ،نازک اداء می گردد.
ــــــــــــــ
بخش یازدهم:
نَسْـ : حرف "نون"فتحه دارد وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
از طرفی این فتحه رانمی توانیم به تنهایی دریک بخش بخوانیم چون بعداز آن حرف سکون دار آمده است وبایدآن راباحرف سکون داربعدازخودش دریک بخش بخوانیم(نَسْـ) 
نڪـــــــتہ :حرکتی که بعداز آن سکون یاتشدید بیاید به تنهایی دریک بخش خوانده نمی شود.
نڪــــــتہ:
اگرفتحه برسر یکی از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)بیاید ،درشت خوانده می شودمانندفتحه ای که فارسی زبانان اداء می کنند.
واگربرسربقیه حروف بیاید ،نازک اداء می شود.
ــــــــــــــ
بخش دوازدهم:
ــتَــ : حرف تاء دراینجا فتحه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
وچون این فتحه برسرهیچ کدام از هشت حرف(ص،ض،ط،ظ،غ،ق،خ،ر)نیامده است پس این فتحه را نازک اداء می کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــ
بخش سیزدهم:
ـــعِیــ : حرف عین کسره دارد اما این کسره ،کوتاه نبایدخوانده شود زیرا که پس از آن حرف یاء بدون حرکت آمده است.پس کشیده خوانده می شود یعنی دوبرابرکسره کوتاه می کشیم.
نکته:
اگربعداز فتحه، الف بدون حرکت بیاید،فتحه دوبرابر کشیده می شود.
واگربعداز کسره ،یاء بدون حرکت بیاید، کسره دوبرابرکشیده می شود
واگربعداز ضمه،واو بدون حرکت بیاید،ضمه دوبرابرکشیده می شود.
پــــــــــــــــــس: (ــعِیـ)را اینگونه می خوانیم:
عِی ـ عِی ـ عِی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش چهاردهم :
ــنُ : حرف نون دراینجا ضمه دارد وچون بعداز آن نه سکون آمده است ونه تشدید ،پس به تنهایی دریک بخش خوانده می شود.
نڪتـــــــــــــہ:صدای ضمه در زبان عربی مانند صدای ضمه در حرف خاء کلمه "خروس"است.
ــــــــــــــــــــــــ
 وقف برآخرآیه پنجم سوره حمد:
() درهنگام وقف حرکت کسره آخرین حرف به سکون تبدیل می شود:
نَسْتَعِینُ  درهنگام وقف خوانده می شود:نَسْتَعِینْ
ـــــــــــــــــــــــــــ
 وصل آیه پنجم به آیه ششم سوره مبارکه حمد:
نَسْتَعِینُ اهْــ :برای وصل آیه پنجم به آیه ششم سوره مبارکه حمد ،باید ضمه حرف نون که آخرین حرف آیه پنجم است را باسکون حرف دوم اولین کلمه آیه ششم ،دریک بخش بخوانیم( نُهْـ )
واولین حرف کلمه اول آیه ششم همان همزه وصل است که چون دراینجا وسط کلام آمده خوانده نمی شود ونادیده گرفته می شود.درحالی که اگرابتدای کلام قرارمی گرفت یعنی اگراز آن می خواستیم شروع به خواندن کنیم بایدحرکتی به آن داده ومی خواندیم.
ـــــــــــــــــــــــــ                       



دریافت آیه پنجم سوره مبارکه حمد

درادامه مطلب ترجمه وتفسیر مربوط به این آیه رامطالعه نمایید. 

در نگاه نخست

«ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین» یعنی تو را پرستش می کنیم و بس و غیر تو را سزاوار پرستش نمی دانیم و در حوایج و مهمّات، از تو یاری می جوییم و از تو استعانت می خواهیم و تو را در هر دو جهان، یکی می دانیم و در هر دو سرا از تو توفیق می خواهیم و به عبودیّت تو تقرّب به حضرت تو می نماییم و در عبادت و استعانت، تو را شریک نمی گیریم و بی سابقه خدمتی شایسته و وسیله کردارِ بایسته، این همه لطف و مدد و رحمت و عنایت از تو می بینیم.

معنای ایّاکَ

«ایاک» در این جا مفعول است و «نعبد» فعل و فاعل است و اصل در مفعول آن است که از فعل و فاعل، او را تأخیر دارند؛ پس نکته تقدیم را جمهورِ محققّین، اختصاص دانسته اند و تفسیر چنین نموده اند که «نَخُصُّک بِالْعِبادَة، و لانَعْبُدُ غیرَک» [یعنی: فقط تو را می پرستیم و جز تو کسی را نمی پرستیم]؛ چنان که در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام مسطور است.

آری، عبادت بی اخلاص، معتبر نیست و عبادت خالص آن است که محضا للّه ِ باشد و غیر را در آن مدخل نبُوَد. نیز این گفته اند که تقدیمِ ذکر معبود، سببِ تنبیه عِباد است بر آن که چون لفظ «ایّاک» را ـ که دلیلِ ذات است ـ بر زبان رانَد و جلالت و عظمت ربّانی در دل گذرانَد و دانَد که چون او خداوندی نوازنده دارد، هر چند عبادت شاقّه باشد، بر وی آسان نماید و در شرایط تعظیم و تکریم، تکاسُل نورزد و آداب عبادت را رعایت نماید و بر یمین و شمال، بلکه به دنیا و عُقبی ملتفت نشود؛ شاید که دیده دلش از پرتو نور جمال، بهره یابد.

معنای نعبد

هر گاه او را مشتقّ از عبادت گیریم، به معنی پرستش باشد و هرگاه اشتقاق او را از عبودیّت دانیم، به معنی بندگی باشد.

و بعضی گفته اند که عبادت، بندگی کردن است و عبودیت، با بنده بودن، و این نیز فرموده اند که عبادت، ارتکاب طاعت است که بکنی آنچه [را] خدای پسندد و عبودیّت آن باشد که پسندی، آنچه خدا کند.

صاحب عبادت، عابد است و جمع او «عُبّاد» و صاحِب عبودیت، عبد است و جمع او «عِباد»

اصول عبادت و عبودیت

اصول عبادت شش است؛ نماز بی غفلت، روزه بی غیبت، زکات بی منّت، حجّ بی ارادت، جهاد اصغر و اکبر بی ریا و سُمعت و ذکر بی ملالت.

و اصول عبودیت نیز شش است؛ رضای بی خصومت، صبر بی شکایت، یقین بی شُبهت، شهود بی غیبت، توجّه بی فترت [و] اتصال بی قطعیّت.

و این نیز فرموده اند که علامت عبادت، حفظ حدود است و اَمارت عبودیت، وفا[ی] به عهود.

اصل عبادت، ترک دنیاست، و لُبِّ عبودیّت، طلب آخرت.

معنای استعانت

استعانت در لغت به معنِی طلب معونت است.

و معونت دو قسم است: قسمی ضروری و قسم دیگر غیر ضروری و استعانت، طلب این دو قسمِ معونت است و حکمت در اطلاق استعانت آن است که بنده در جمیع احوال، به استعانتِ حضرت ذوالجلال محتاج است، لاجرم باید که مقیّد نبُوَد به چیزی تا شامل همه اشیا شود.

و گفته اند که تکررّ «ایّاکَ» [بر نَسْتَعین] نصّ است بر آن که مستعان اوست؛ لاغیر.

آری، چنانچه در عبادت اختصاص لازم است، در استعانت نیز تخصیص می باید. و استعانت از غیر حق (سُبْحانَهُ) نمی شاید، پس گوییا بنده می گوید: «الهی! از غیر تو یاری نمی خواهم، زیرا که غیر تو محتاج و عاجزند و از ایشان اعانتی نمی آید، مگر وقتی که ایشان را بر اعانتِ من اعانت کنی و آنان را وسیله سازی؛ چون که معینِ حقیقی توئی؛

اگر تو دست نگیری، که دست گیر بُوَد؟ و گر تو یار نباشی، که می دهد یاری؟

راز همراه بودن عبادت و استعانت

بدان که حضرت عزّت، قرین گردانیده عبادت را به استعانت، تا جمع کرده باشد میان آنچه سبب تقرّب بندگان است و آنچه از خیر دنیا و آخرت محتاجند بدان.

و دیگر آن که عبادت تمام نشود الاّ به قبول و قبول حاصل نشود مگر به فضل و استعانتِ خالق نفوس و عقول. دیگر آن که عبادت، امانت است و ادای امانت، بی مدد و استعانت، تیسّر نپذیرد.

و در اعجاز البیان گوید که «چون حق تعالی بندگان را بیافرید و آنچه ایشان را بایست و شایست، از خلعت وجود و بقا کرامت فرمود، ایشان در پرده غرور و پندار، بودی خود را وجودی اثبات می کنند و رنگ و بوی تعیّن فریب یافته، لاف استقلال در عبودیت می زنند که «اِیّاک نَعْبُدُ» و حال آن که در حقیقت ایشان را وجودی و بودی ثابت نیست و استقلال از لوازم وجود است؛ پس به «ایّاکَ نَسْتَعین»، سلب استقلالِ موهومِ بندگان از ایشان نمود، تا دانند که اعانت از اوست و معبود هم اوست.

نماز صادقان و کاذبان

عزیزی گفته که: «گفتن این کلمات آسان است؛ امّا متحقق شدن به معانیِ آن، کار مردان است.

در وقت نماز که دَعویِ دروغی که در «اِیّاکَ نَعْبُد» می کنی، شرم دار! نماز گزارنده، با خدای راز می گوید.

اهل راز کسی بُوَد که در هیچ وقتی خلاف فرمان صاحبْ راز نکند و پاسبان افعال و اقوال خود باشد.

از سر غفلت به مسجد در آمدن و به طریق عادت در نماز ایستادن و به هزار اندیشه باطل و خیال، مشغول بودن، بتکده هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی را قبله پرستش ساختن، و «اِیّاکَ نَعْبُدُ» بر زبان راندن و طرحِ ملازمتِ سلطان و حاکم و امیر و وزیر انداختن و از ایشان یاری خواستن و «ایّاکَ نَسْتَعین» خواندن و با این همه، خود را از اهل نماز و محرمِ راز دانستن، زِهی تصور باطل، زِهی خیال محال!

در حریمِ حَرم دوست نگردی مَحرم تا ز اندیشه اغیار مجرّد نشوی

راز نونَ «نعْبُدُ» و «نَسْتَعین»

و علما را در «نون» «نعْبُدُ» و «نَسْتَعینُ» سخن بسیار است؛

بعضی گویند که نون جمع است و مُراد، قاری باشد با حَفَظه و کِرامُ الکاتِبین که پیوسته با اویند، و ایشان نیز بندگان حقَّند و استعانت جویندگان از وی با جمعی مؤمنان نماز گزارندگان یا جمیع عبادت کنندگان و استعانت جویندگان، از حاضران و غایبان.

پس، گویا بنده بدین صیغه، عبادت و استعانت خود را در تضاعیفِ عبادت و استعانتِ عابدان و مستعینان از ملائکه و اولیاء و مؤمنان درج می کند و حاجات خود را در اثنای حاجات ایشان معروض می گرداند؛ شاید که به برکت طاعات و استعاناتِ ارباب سعادت، عبادت و استعانتِ او مقبول و دَعَواتِ او مستجاب گردد؛

به طفیلِ همه قبولم کن اِی اِلهِ من و الهِ همه

دعا در حق دیگران

در خبر آمده که حضرت رسالت صلی الله علیه و آله فرمود که: «خدا را به زبانی خوانید که بدان نافرمانی نکرده باشید!»

عرض کردند که: «یا رسولَ اللّه ! این زبان که را باشد؟»

فرمود: «بخوانید بعضی از شما برای بعضی» یعنی در حق یکدیگر دعای خیر کنید تا دعوتِ همه به زبان بی گناه باشد؛ زیرا که هیچ یک به زبان دیگری گناه نکرده و عصیان نورزیده؛ پس برای او دعا کردن، چنان باشد که به زبانِ او، و آن زبانی است که نافرمانی از آن زبان از دعا کننده، صادر نشده.

و در [روایت] صحیح دیگر وارد شده که: «چون مؤمن برای برادر مؤمن خود دعا کند، مَلَکِ مُوَکّل برای او آمین گوید و فرماید که: دعای تو در حق او مستجاب است و حق سبحانه تو را نیز به مثل آنچه از برای برادر مؤمن طلب نمودی، شفقت فرمود؛ پس چون مؤمنان را شفاعت در حقّ یکدیگر ثابت شود، چرا کسی شک و شُبهه نماید، در شفاعت پیغمبر آخرالزمان صلی الله علیه و آله در حقّ اهل عصیان؟!

ما عاصیان اگر چه نداریم طاعتی داریم روزِ حشر امید شفاعتی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۱۶
خادم القرآن والعترة(ع-س)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی